{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
كــربــلايـــــي نـــشــدم خـــجـــلـــت از ايـــن غـــــم دارم ***تـــا ابـــد در دل خـــــود شــــور مــــحــــرم دارم... یـــــا حــســیــن . . .
این فرات بی وفا تنها سراب است آب آب / نغمه ی پیوسته ی طفلِ رباب است آب آب از برای مرغک لب تشنه ی بامِ حسین / تا قیامت جمله ی دل ها کباب است آب آب
دنیا همه دیوانه و شیدای حسین است / مُهر همگان خاکِ کفِ پای حسین است رمزی که شود ضامن ما در صفِ محشر / لبخند علی اصغر زیبای حسین است
لالا لالا به طفل نیمه ساله / چه گویم ای خدا با اشک و ناله زدی ای آب، آتش موج کم کن / فرات بی وفا آبش زلاله
اشک دلِ ما را نگران کرد/خونْ دلِ هر دو جهان کرد حرمله بهرِ جفایش/تیرِ خود را به گمان کرد دستِ صیاد از او درِّ صدف می گیرد حرمله زیرِ گلو را چو هدف می گیرد دلِ مولا شده پر خون/علی اصغر شده گلگون
براي بخشش كوه گناه يك راه است""دو قطره اشك بريزم در عزاي حسين
عشقت آخر بدنم را به سردار کشید تن پاکم به سوی کوچه و بازار کشید ای حسینم،نظری کن به سوی بام و ببین از کمر خنجر خود،قاتل خون خوار کشید نسخ شد قصه عشاق به جهان خط بطلان به همه ، مسلم بی یار کشید
من اگر نقاش بودم كربلا را ميكشيدم يك بيابان لاله ي سرخ نينوا را ميكشيدم دشتي از گلهاي پرپر نقشي از حلقوم و خنجر نقشي از عباس حيدر اشكي از طفلان زينب منظر نور ولايت كربلا را ميكشيدم يا اباعبدالله
قلبها برای آرامش دستها برای حک کردن عشق بر روی سینه عقل در انتظار جنون نفس ها به شماره افتاده آری...
ماکه روز شب بسوزیم و گدازیم / دل فقط به عشق مولامون مى بازیم اگه از دنیا بریم بشیم بهشتى / تو بهشت بازم حسینیه مى سازیم...
کربــلا دشـــتـــ خــونــ نــبــود ولــیــ . . . کــربــلا را تــو کــربــلا کــردیــ . . . . یا ابــوالــفــضــل الــعــبــاســ
عــمــود آهــن آمــده بــود کــربــلا تــا زنــده کــنــد خــاطــرۀ شــمــشــیرِ ابــن مــلــجـم را.... یــا عــبــاس بـــن امــیــرالــمــومـنـیـن. . .
تصویر تو را شفق چو در آب گرفت رنگ از رخ خورشیدی مهتاب گرفت سوز لب تشنه تورا نازم؛چون دریا دریا ز دیدگان آب گرفت
هر کی گوشش به سخن های منه دیگه از تشنگی فریاد نزنه عقده دارم ، دلم از غصه پره مگه یه بچه چقدر آب می خوره
علی افتاده خاموش و سخن با ما نمی گوید سراپا گوشم اما او دگر بابا نمی گوید خدایا من پدر هستم جوانم رفته از دستم دگر دست از جهان شستم،دگر لب از سخن بستم
اصغرم خوابه یا که سیرابه / قلبِ آقایم از چه بی تابه پشت خیمه ها اصغرم تنها / ای شه گل ها هرگز نخوابه
كــربــلايـــــي نـــشــدم خـــجـــلـــت از ايـــن غـــــم دارم ***تـــا ابـــد در دل خـــــود شــــور مــــحــــرم دارم... یـــــا حــســیــن . . .
این فرات بی وفا تنها سراب است آب آب / نغمه ی پیوسته ی طفلِ رباب است آب آب از برای مرغک لب تشنه ی بامِ حسین / تا قیامت جمله ی دل ها کباب است آب آب
دنیا همه دیوانه و شیدای حسین است / مُهر همگان خاکِ کفِ پای حسین است رمزی که شود ضامن ما در صفِ محشر / لبخند علی اصغر زیبای حسین است
لالا لالا به طفل نیمه ساله / چه گویم ای خدا با اشک و ناله زدی ای آب، آتش موج کم کن / فرات بی وفا آبش زلاله
اشک دلِ ما را نگران کرد/خونْ دلِ هر دو جهان کرد حرمله بهرِ جفایش/تیرِ خود را به گمان کرد دستِ صیاد از او درِّ صدف می گیرد حرمله زیرِ گلو را چو هدف می گیرد دلِ مولا شده پر خون/علی اصغر شده گلگون
براي بخشش كوه گناه يك راه است""دو قطره اشك بريزم در عزاي حسين
عشقت آخر بدنم را به سردار کشید تن پاکم به سوی کوچه و بازار کشید ای حسینم،نظری کن به سوی بام و ببین از کمر خنجر خود،قاتل خون خوار کشید نسخ شد قصه عشاق به جهان خط بطلان به همه ، مسلم بی یار کشید
من اگر نقاش بودم كربلا را ميكشيدم يك بيابان لاله ي سرخ نينوا را ميكشيدم دشتي از گلهاي پرپر نقشي از حلقوم و خنجر نقشي از عباس حيدر اشكي از طفلان زينب منظر نور ولايت كربلا را ميكشيدم يا اباعبدالله
قلبها برای آرامش دستها برای حک کردن عشق بر روی سینه عقل در انتظار جنون نفس ها به شماره افتاده آری...
ماکه روز شب بسوزیم و گدازیم / دل فقط به عشق مولامون مى بازیم اگه از دنیا بریم بشیم بهشتى / تو بهشت بازم حسینیه مى سازیم...
کربــلا دشـــتـــ خــونــ نــبــود ولــیــ . . . کــربــلا را تــو کــربــلا کــردیــ . . . . یا ابــوالــفــضــل الــعــبــاســ
عــمــود آهــن آمــده بــود کــربــلا تــا زنــده کــنــد خــاطــرۀ شــمــشــیرِ ابــن مــلــجـم را.... یــا عــبــاس بـــن امــیــرالــمــومـنـیـن. . .
تصویر تو را شفق چو در آب گرفت رنگ از رخ خورشیدی مهتاب گرفت سوز لب تشنه تورا نازم؛چون دریا دریا ز دیدگان آب گرفت
هر کی گوشش به سخن های منه دیگه از تشنگی فریاد نزنه عقده دارم ، دلم از غصه پره مگه یه بچه چقدر آب می خوره
علی افتاده خاموش و سخن با ما نمی گوید سراپا گوشم اما او دگر بابا نمی گوید خدایا من پدر هستم جوانم رفته از دستم دگر دست از جهان شستم،دگر لب از سخن بستم
اصغرم خوابه یا که سیرابه / قلبِ آقایم از چه بی تابه پشت خیمه ها اصغرم تنها / ای شه گل ها هرگز نخوابه
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}